تعرض متقابل قوای مسلح افغانستان
محمدنبی عظیمی محمدنبی عظیمی

                                بخــــش دهـــــــــم

                      

    ازرسیدنم به خانه لحظات زیادی نگذشته است. هنوزازچون وچند زنده گی خانواده ام درمدتی که ازکابل دور بوده ام، پرس وجویی نکرده ام وهنوزفرصت نیافته ام تا گرد راه را ازتن به دورکنم که تیلفون محرم به صدا می آید. این تیلفون هروقتی که زنگ می زند، رنگ چهرهء همسرم به ســـــفیدی می گراید ؛ زیرا تصور می کند که کسی که درپشت آن دستگاه مخوف قرار دارد، تنها وتنها با من میانهء خوبی ندارد و نمی خواهد چند صباحی درکابل ودرکنار خانواده ام باشم ؛ چندان که هنوزعرق بدنم خشک نشده است که باردیگر دستوری صادر می کند و مرا ازوی واطفالش جدا می سازد. اگرچه همسرم با اکراه به سوی تیلفون می نگرد وبا نگاهی که درآن التماس خوانده می شود ازمن می طلبد تا گوشی را بلند نکنم ؛ ولی من که مامورم ومجبورم ومعذور گوشی تیلفون را برمی دارم وآوازجفسر یاوررییس جمهور را می شنوم که می گوید : " ... پنج دقیقه بعد با موترمی رسم. رییس صاحب جمهور شما را خواسته است ... "

 رییس جمهوردردفترش منتظرمن است. دراتاق انتظار،جنرال گرییف و وزیرامنیت دولتی را نیزمی بینم که با دیدن من به پا می خیزند و پس از تعارف وخوش آمد گویی همراه با هم داخل دفتر رییس جمهور می شویم . داکتر نجیب الله که مانند همیشه محضر نیکویی دارد، با پیشانی بازو چهرهء بشاش ازجایش بلند می شود،  با هرسه ما دست می دهد و همان طوری که عادتش است، بدون تلف کردن وقت مرا مخاطب ساخته ومی گوید : رفیق عظیمی ! مانده نباشی . خوب حالا قصه کن که وضعیت درجبهه چگونه بود ؟

  اما من که خریطه یی با خود نیاورده ام ، می گویم : چون دفعتاً مرا احضار نمودید، متأسفانه خریطه وضعیت جبهه را دراختیار ندارم تا به صورت دقیق وضعیت قطعات وجزوتام های بزرگ جبهه شرق وخطوط مدافعه را شرح می دادم؛ اما به صورت عمومی باید گفت که جنگ فروکش کرده وکدام فعالیت اکتیفی درسرتاسر جبهه نه از سوی دشمن ونه از طرف قطعات ما دیده می شود. درطول چند روزی که  درجبهه بودم، متوجه شدم که درتوانایی وقابلیت رزمی نیروهای دشمن کاهش چشمگیری رونما گردیده است؛ زیرانه تنها در انداخت های اسلحه ثقیل دشمن ؛ بل در انداخت های اسلحه سبک آن ها چه دراثنای روز وچه دراثنای شب کاهش به عمل آمده ومی توان به خوبی حس کرد که آنان به کمبود مهمات دچار اند ودیگرنمی توانند در طول بیست وچهار ساعت بیشتر از 5000 مرمی اسلحه ثقیل را بالای مواضع مدافعه وتأسیسات دولتی ومنازل مردم ملکی پرتاب نمایند. بنابرگزارشی که ازارگانهای مسؤول گرفته ام، تا کنون بسیاری ازنقاط استقرار ومواضع آتشی اسلحه ثقیل دشمن تثبیت شده و می توان با اجرای آتش های کثیف اسلحه توپچی وراکتی وضربات پیهم قوای هوایی که پیش از اجرای حمله به صورت ناگهانی وارد خواهد شد، این وسایط واسلحه آتشزای دشمن را نابود واز صحنه محاربه خارج ساخت. از سوی دیگربنابرمعلوماتی که ازانواع مختلف کشف به دست آمده است، دشمن به سختی توانسته است کمبود نفرات خویش را که به نسبت ضربات مرگبار نیروهای توپچی وراکتی ما درجبهات آنان رخ داده است، توسط جلب واحضار اجباری ازجوانان خردسالی که درکمپ های مهاجرین در پشاور پاکستان اقامت دارند، جبران نماید. به نظر می رسد که تاثیرات شکست تعرض مجاهدین برشهر جلال آباد وتعداد بی شمارتلفات، چنان ضربه سخت روانی برآنان وارد ساخته است که دیگر نمی توانند حتی رویای تسخیر یک پوسته امنیتی ما را درسر بپرورانند چه رسد به خیال تصرف شهر. واما درباره قوت های مسلح خود ما باید گفت که دراین چند روز برای من این امکان میسر شد تا چه از طرف شب وچه از طرف روز با برخی از سربازان و افسران درخط مقدم جبهه صحبت کنم ومی توانم با قاطعیت گزارش دهم که خوشبختانه درحال حاضر روحیه رزمی سربازان ما ازکیفیت عالی برخوردار است و آنان با وصف شرایط ناگوار وگرمای طاقت فرسا از سنگرهای شان دفاع می کنند. اما باید گفت که آنان منتظرهستند که چه وقت امرتعرض متقابل صادر می شود . این انتظار آنان را به شدت خسته ساخته است...

 رییس جمهور حرف مرا قطع می کند ومی پرسد : مگر کسی به آن ها گفته است که ما درنظر داریم به حمله متقابل بپردازیم ؟ و دشمنان ما چطور؟ آیا آنان نیز حدس می زنند که به زودی نیروهای ما دست به حمله خواهند زد ؟

درپاسخ به رییس جمهور کشور، می گویم که از همان نخستین روزهایی که دشمن را قوت های ما درخطوط فعلی متوقف ساخته و با مقاومت بی نظیر شان مانع پیش روی شان به سوی شهر شدند، دیگر به خوبی روشن بود که امروزیا فردا امر تعرض متقابل داده می شود. وانگهی این یک اصل پذیرفته شده نظامی است که پاسخ حمله را باید با حمله متقابل داد؛ ولی با دقت لازم وآماده گی های ضروری و درزمانی که دشمن انتظارآن را نداشته باشد. بنابراین چه ما بخواهیم وچه نخواهیم طرف مقابل ما که در رهبری شان گروپ نیرومندی از جنرالان ارکانحرب پاکستانی قرار دارند، منتظرحمله یا بهتر بگویم تعرض متقابل نیرو های ما هستند...                                                                

 دراین میان جنرال گرییف حرف مرا قطع می کند ومی گوید ، رییس جمهور این حرف ها را می فهمد، فقط شما بگویید که حالا موقع آن است تا ضد حمله را برضد دشمن انجام دهیم ؟                                                                                                                                                     به پاسخ وی می گویم که اگر تعرض متقابل نیروهای ما بیشترازاین به تعویق بیفتد ؛ شاید سبب آن شود تا درآینده نتوانیم چنین فرصت خوبی را برای تار ومارکردن دشمن پیدا کنیم. زیرا به زودی خلایی که از اثر حریق شدن مهمات کمپ اوجری در اکمال مهمات دشمن به وجود آمده است توسط امریکاییان برطرف خواهد شد. مجاهدینی که به نسبت گرمای شدید به پاکستان رفته بودند، برخواهند گشت.مهماتی را که به منظورتعرض متقابل ذخیره کرده ایم، آرام آرام مصرف خواهیم کرد. راه تنگی ابریشم که سخت آسیب پذیر است با برگشت مجاهدین وتجدید گروپمان آنان بسته خواهد شد . سربازان ما به نسبت شرایط بدهوا و زنده گی دوام دار درسنگرها ، تأمینات ناکافی مواد مادی ولوژستیکی وعوض نشدن شان با سربازان جدید، کاملاً خسته شده وحتی ممکن است دست به فرار بزنند.ناکامی های ما دربرخی ازموارد مانند بسته شدن شاهراه سالنگ وجاده کابل – جلال آباد نیز می تواند تاثیرات بسیارمنفی را درروحیه سربازان وارد کرده ووضع را به نفع دشمن تغییر دهد. بنابراین حالا که مهمات کافی برای این منظور درجبهه ذخیره کرده ایم و روحیه وروان سربازان وافسران نیز بلند است نباید امروز وفردا کرده و ازاین فرصت طلایی استفاده نکنیم.

 درتمام مدتی که من حرف می زنم، رییس جمهور به علامت تایید سرش را تکان می دهد ؛ ولی جنرال کهنه کار ومحافظه کارازبک تبار روس، دگرجنرال گرییف (قارییف) با تردید به سخنانم گوش می دهد. اما سرانجام به رییس جمهور می گوید که معلوماتی که وی دارد نیز شبیه اطلاعات ونتیجه گیریی است که همین حالا گزارش داده شد. به همین سبب من با ارزیابی های وزیر دفاع شما ( جنرال شهنواز تنی ) وسرمشاور وزارت دفاع جنرال م . سوتسکوف که به بهانهء نبود نیروهای تازه نفس وتقویت نشدن جبهه باچنین نیروها،اجرای حمله متقابل را درحال حاضرمفید ندانسته وآن را به آینده های دورموکول می کنند، موافق نیستم؛ زیرا می بینید که شرایط کاملاً مساعد است. بنابراین حالا تصمیم درمورد اجرای حمله وزمان آن مربوط می شود به تصمیم شخص شما .

خلاصه مفکوره تعرض متقابل :

پس ازاجرای آتش های سنگین وگستردهء راکتی، توپچی و قوای هوایی برنقاط ومواضع تثبیت شدهء آتشی، قرارگاه ها ، محلات سوق واداره و خطوط اصلی مدافعه دشمن، تعرض نیروهای پیاده وزرهدار از دواستقامت اجرا شود: ضربه اصلی توسط قوت های لوای پانزده زرهدار، جزوتام های فرقه یازده ،  و لوای 37 کوماندو از جنوب ومنطقه سرسبز جلال آباد به استقامت ثمرخیل انجام یافته، خطوط دفاعی دشمن نابود گردیده و پس از به دست آمدن ثمرخیل و سرخ دیوار و ارتفاعات حاکم بر فارم های غازی آباد تعرض انکشاف داده شود.

ضربه دوم ( ضربه فرعی ) از استقامت چپرهار توسط قطعات گارد ملی ( لواهای 2،3،4 ) غند 51، غند 05، غند 2ملیشه و قطعات وجزوتام های سارندوی وغند قومی جوزجان (رسول مشهور به بی خدا ) صورت گیرد. این گروپمان وظیفه دارند تا پس ازاجرای آتش احضارات توپچی، خط پیشترین مدافعه دشمن را شق نموده ، مقاومت دشمن را درهم شکسته و بامانور سریع قوتهای پیاده و زرهدار تعرض را انکشاف داده ارتفاعات کان وکترغی را به دست آورند. وظیفه متعاقب این گروپمان را انکشاف دادن تعرض در ولسوالی رودات و یک جا شدن با گروپمان اصلی در فارم غازی آباد تشکیل می دهد.

  بی باوری رییس جمهور به وزیر دفاع کشور:

 چند روز بعد از ملاقاتم با رییس جمهور که براساس احکام قانون اساسی جمهوری افغانستان، قوماندان اعلای قوای مسلح نیزشمرده می شد،امر تعرض متقابل توسط شخص خودش از طریق تیلفون مـــــحرم ( زاس ) درسحرگاهان 5 جولای سال 1989 برابر با 15 سرطان 1368ازمقر وزارت دفاع به قوماندان جبهه شرق دگرجنرال محمد آصف دلاور صادر شد. درآن هنگام من به خاطر کمک درامراکمالات مهمات و مواد لوژستیکی برای جبهات داغ جنگ ، به ویژه جبهه شرق مجبورمی شدم تا شب های بسیاری را مانند اکثر رؤسا و مسؤولین ادارات تدارکاتی دروزارت دفاع بگذرانم . (  درهمین جا باید گفته شود که احساس شدیدمسؤولیت پذیری ، جدیت و پیگیری وزحمتکشی شبا روزی همین افسران وطنپرست که درراس ادارات وزارت دفاع اجرای وظیفه می کردند، بود که اکمالات وتدارکات لوژستیکی و تخنیکی جبهات به خصوص جبهه شرق به صورت بلا وقفه اجرا می گردید : تورنجنرال محمد صدیق ذهین معاون تخنیکی وزارت دفاع، جنرال خلیل عنایت آمر سیاسی معاونیت تخنیکی، جنرال عبدالصمد رایض وبعد ها جنرال مرجان که یکی بعد دیگری رییس ارکان معاونیت تخنیکی بودند، جنرال ابو جان وسله وال  ،جنرال فتح محمد رییس لوژستیک، جنرال گل محمد رییس اعاشه، جنرال یاسین رییس البسه ، جنرال سروررفیق رییس تشکیلات، دگروال شیرمحمد کریمی ( لوی درستیز فعلی ) معاون ریاست تشکیلات ، جنرال حلیم وردک رییس مخابره، جنرال محمد انور رییس اوپراسیون، جنرال محمد هاشم زرمتی معاون ریاست اوپراسیون، جنرال اسماعیل، دگروال عبیدالله ودگرمن وسیم اعضای ریاست اوپراسیون، جنرال عبدالحق صمدی رییس کشف، جنرال عبدالغفور معاون ستردرستیز، جنرال ذبیح الله زیارمل رییس عمومی سیاسی ، جنرال شیخ محمد باور معاون ریاست سیاسی، جنرال امیرمحمد، رییس تشکیلات حزبی .برخی افسران دیگر ازریاست عمومی سیاسی اردو مانند دگروال لطیف، دگروال محمد یونس، دگرمن رحیم، دگروال طاووس ودیگران که امیدوارم درآینده به کمک دوستان این لست تکمیل گردد. )                            

ساعت چهار صبح بود که  داکتر نجیب الله با مشاور ارشد نظامی ریاست جمهوری سترجنرال گرییف به دفتر وزیر دفاع ( جنرال شهنواز تنی ) آمده وبه قوماندان جبهه شرق امرداد تا مطابق پلان منظور شدهء قوماندانی اعلی قوای مسلح اجرآت نمایند. اگرچه هیچ کسی به شمول وزیردفاع از زمان وتاریخ اجرای تعرض متقابل واقف نبود؛ ولی ازآماده گی هایی که درقوای هوایی و جزوتام سکات ازدو روز به این سو صورت می گرفت، حدس زده می شد که نیروهای رزمی جمهوری افغانستان به زودی دست به حمله متقابل خواهند زد. البته برای ما مهم این بود که تاریخ وزمان دقیق این اوپراسیون بزرگ تعرضی قوت های مارا جنرال های پاکستانی وقوماندانان مجاهدین ندانند و پیش از پیش تدابیری به منظوربی اثر ساختن این ضد حمله انجام ندهند. به همین سبب بود که نیروهای ما به تاریخ  14 سرطان ( 4 جولای ) به منظور فریب دادن حریف و کشف مفکوره دشمن مانورهایی را دربرخی از استقامت ها انجام دادند ورییس جمهور حتی نخواست این راز مهم را با وزیر دفاع کشور درمیان گذارد. البته برای من نیزسوال برانگیز بود که چگونه وزیردفاع یک کشور ازعملیاتی که با چنین مقیاس بزرگ صورت می گیرد، بی خبر گذاشته می شود. آیا رییس جمهور از همان زمان حس کرده بود که شهنواز تنی با سازمان استخباراتی  پاکستان ( آی اس آی ) ارتباط تنگاتنگی دارد وممکن است درصورت اطلاع از کیف وکان حمله متقابل، پاکستانی ها و گلبدین حکمتیار را درجریان قرار دهد؟ ولی هرچه بود، این حرکت باعث آن شد تا جنرال تنی نیز نسبت به نیات داکتر نجیب درباره خودش وحلقه یی ازخلقی های وفادارونزدیکش شک کند. راستش هرکس دیگری که درپست وزارت دفاع کشور می بود و با چنین برخوردی ازسوی رییس جمهور مواجه می شد، چاره یی جزاستعفی نمی توانست داشته باشد. اما تا جایی که بر من معلوم است، وزیر دفاع که اندکی دیرتر به وزارت رسید، با دیدن مهمانان ناخوانده در دفترش نه تنها حیران نشد وخود را نباخت؛ بل ازاین که به وی اعتماد نکرده و شروع وزمان عملیات را ازوی مخفی نگهداشته بودند؛ نیزخمی برابرو نیاورد. ولی بعد ها هنگامی که کودتا کرد، معلوم شد که یکی ازعقده های چرکین وی دربرابرداکتر نجیب ناشی از بی اعتمادی رییس جمهور دربرابر وی بوده است.  ستر جنرال گرییف درباره این بی باوری رییس جمهوردربرابروزیردفاع کشوروبرخی ازرجال بزرگ دولتی مانند جنرال رفیع رییس ارکان قوماندانی اعلی قوای مسلح و اسلم وطنجار وزیر داخله  وسردرگم ساختن نیروهای طرف مقابل درباره زمان عملیات تعرضی نیروهای ما،درص 141 کتاب افغانستان پس ازبازگشت سپاهیان شوروی چنین می نویسد :

  " .. رییس جمهور تصمیم گرفت ، جزئیات و مواعید اجرای عملیات را با وزیر دفاع ودیگر رجال رسمی درمیان نگذارد و همهء آماده گی ها واقدامات رزمی [ را ] از طریق جنرال دلاور وافسران استخبارات، توپچی ومهندسی همکار وی اجرا نماید. میعاد آغاز ضد حمله را ناگزیر چند بار تغییر دادیم وسرانجام مقرر گردید که دراوایل ماه ژوئن ( سرطان ) آغاز گردد. طبق برنامه برای سردرگم ساختن شورشیان وتأمین ناگهانی بودن ضد حمله به تاریخ 4/7/89 در محورسمرخیل [ ثمرخیل] ، سرخرود، وکنر به انجام اکتشاف دست یازیده شد. حریف این اقدامات را به عنوان تهاجم نیروهای اصلی تصور کرده وتلاش ورزید شب هنگام 4/5 ماه ژوئن 1989 ( 14/5/1368) نیروهای اصلی خود را عقب بکشد. مگر با آغاز ضد حمله از بامداد 5/7/1989 حریف مؤفق نگردید، نیروهای خود را درافق های جدید (منظوروی خطوط یا مواضع جدید است. ) نگهدارد و زیرضربات خیلی ها نیرومند موشک ها، نیروی هوایی، توپخانه ویکان های ( جزوتام ها وقطعات ) مهاجم ، آن ها آغاز به پسروی کردند ونتوانستند مقاومت سازماندهی شده ( منظم ) را انجام دهند. "

جریان تعرض متقابل :

تعرض متقابل قوت های مسلح افغانستان درست ساعت چهار سپیده دم پانزدهم اسد سال 1368 خ، پس ازشلیک هشت فروند راکت اسکاد وبمباران سنگین قوای هوایی ( 320 پرواز در طول آن روز ) وآتش های توپچی قطعات وجزوتام های مستقر درجبهه شرق صورت گرفت.( گروپمان توپچی جبهه شرق عبارت بود از : اورگان 4 دستگاه.  لونا، 2 دستگاه .  بی ام-21 جمعاً 20 دستگاه. توپ های دی سی 30 ضرب.توپ های 100 م م4  ضرب. توپ های 152 م م4 ضرب. توپ های 76  م م 30 ضرب. توپ های دافع هوای 23 م م  و توپ های 37 م م . هاوان های 82 و 120 م م داخل تشکیل قطعات.) درجریان آتش احضارات جزوتام های انجنییری قطعات به سرعت ماین هایی را که درپیش روی خطوط مدافعه فرش کرده بودند، خنثی و تطهیرنموده وکریدورهایی (دهلیز هایی ) را برای عبور سربازان پیاده باز نمودند تا آنان به آسانی ازکشتزارهای ماین عبور کنند.  سپس با قومانده قوماندانان قطعات، سربازان از سنگرهایی که ماه ها ازآن به قیمت خون خویش دفاع کرده بودند، به پا خاسته ودرحالی که توسط تانک ها و زرهپوش ها حمایه می شدند به شکل زنجیر خپورمانند یک طوفان مهیب به سوی سنگر های دشمن یورش برده و پس از ساعتی نبرد خطوط دفاعی دشمن رادرهم شکسته وبه سوی اهدافی که برای شان تعیین شده بود، به پیش رَوی ادامه دادند.گروپمان اول که ضربه اصلی را وارد می کردند، درطول روزقادر شدند تا دشمن را الی کوتل سرخ دیوار بدوانند؛ ولی متأسفانه فرصت نیافتند تا مرتفع ترین ارتفاع حاکم بر سرخ دیوار را که به نام ارتفاع " کیهان " یاد می شد  به دست آورند. زیرا با دردست داشتن آن ارتفاع قوت های ما می توانستند وظیفه متعاقب خویش را که به دست آوردن دوباره فارم غازی آباد بود، به آسانی به انجام برسانند.                                                                          باری، هنوز چاشت روز نشده بود که مقاومت دشمن درهردو جبهه ازهم گسیخت وتا شام همان روز دراستقامت ضربه اصلی سپاهیان ما توانستند ده الی پانزده کیلومتر پیش بروند و تا فردای همان روز یعنی تاریخ16 اسد ارتفاعات حاکم شمال منطقه دولت زی، شاهی کوت وثمرخیل را به دست آورند. در استقا مت ضربه دوم نیز به همین شیوه مقاومت دشمن درهم شکست و قطعات ارتفاعات کان وکترغی مشرف بر ولسوالی رودات را به دست آوردند.  بدینترتیب خطوط قبلی مدافعه که به تاریخ 16 حوت 1368 از دست رفته بود باردیگر به دست آمده وشکست سنگین وننگینی برنیروهای شورشی وحامیان پاکستانی آن ها تحمیل شد. این پیروزی بی نظیر باعث شد تا روحیه رزمی سربازان ما درتمام جبهات بالا برود و شهروندان کشور ازتأمین امنیت وثبات درکشورشان اطمینان بیابند.

 اما این پیروزی را مخالفین به ویژه مطبوعات غربی به گونه یی توجیه نمودند که انگار آنان نیروهای خود ها پیش از تعرض متقابل را از منطقه جلال آباد بیرون کشیده باشند . در حالی که چنین نبوده وتعرض متقابل دولت برای آنان سخت غافلگیرانه بوده است . حامد علمی از قول یکی از قوماندانان مجاهدین  چنین می نویسد : " .. زمانی که حکومت کابل در 12 جولای ( این تاریخ درست نیست ) حملات خویش را برمواضع مجاهدین درجنوب وغرب شهر آغاز کرد، ما آماده گی کامل برای دفاع نداشتیم وبه این ترتیب آن ها بعضی پوسته ها را درنواحی کان وکترغی تصرف کردند. ما مواضع خویش را که درمسیر سرخ دیوار وخوش گنبد بود ترک داده ازکناردریا به گردی کـــَس رسیدیم واز آنجا به فارم ها داخل شده ، اسلحه ثقیل خود را درآنجا جا به جا ساختیم ومنتظر شدیم که اگر قوا به طرف تورخم پیشروی کند، با آن ها مقابله کنیم. ما ازبرنامه حکومت خبرشدیم که آنان قصد پیشروی را ندارند؛ بل که می خواهند تا مواضع شان را دراطراف سرخ دیوارمستحکم بسازند. زمانی که از برنامه رژیم اطلاع یافتیم ما حملات را برمواضع آن ها آغاز کردیم ودرنواحی ثمرخیل، سرخ دیوار، کان وکترغی حمله کردیم... "

 

 درمورد وضعیت وموقعیت نیروهای مسلح جمهوری افغانستان ماهنامه مرکز اطلاعاتی افغان چنین نگاشت :                                                                                                              

 " ... رژیم کابل مؤفق گردید تا عده یی از پایگاه ها را به دست آورد ومجاهدین را 15 تا 20 کیلومتر عقب بزند وثمرخیل را دوباره اشغال کند. اوضاع هنوز  مغشوش  است . مجاهدین ادعا می کنند که حکومت کنترول کامل ندارد؛ اما حقیقت این است که رژیم ثمرخیل را گرفته است وحالا کوشش دارد تا کوه ها وبلندی های اطراف آن را تصرف کند. اما کوه ها ونقاط مرتــفع هنوز دردست مجاهدین می باشد. پوسته های کان وکترغی دست به دست می گردد ودرحال حاضر مجاهدین آن را دراختیار دارند. این پوسته ها از اهمیت استراتیژیک خوب برخورداراند. مجاهدین بر سرخ دیوار در3 کیلومتری شرق ثمرخیل ، باریک آب، غازی آباد وتورخم کنترول دارند. دوتانک به تاریخ 31 جولای به دست مجاهدین افتاد که درحال حاضر درمرکز آن ها دیده می شود. رژیم چند بار کوشید تا نقاط استراتیژیک را تصرف کند؛ اما ناکام شد. اگر حکومت بتواند کوه های اطراف ثمرخیل را تصرف کند، مجاهدین با مشکلات فراوان مواجه می شوند وبسیار مشکل خواهد بود تا آن ها درفارم های غازی آباد اقامت کنند. مورال مجاهدین قوی است وچنان می نماید که چیزی را ازدست نداده اند. خانه های ویران، ومزارع سوخته نشان دهنده جنگ تباه کن است. اما وسایط نقلیه سوخته دیده نمی شود، زیرا همه آن ها رافروخته اند. جریان آب به فارم ها قطع گردیده است . اگر این حالت ادامه یابد فارم ها درآینده نزدیک به دشت سوزان تبدیل می شوند. "

 

یاد داشت :

از دوستانی که معلومات بیشتری در زمینه جنگ جلال آباد دارند واین یاد مانده ها را با معلومات خویش می توانند غنی سازند و هم از آن گرامی دوستانی که متوجه کمی ها وکاستی های این نوشته ها شده اند، خواهش می کنم تا به این آدرس با من تماس بگیرند ویا معلومات شان را به قلم ونام خودشان به نشر برسانند.

Azimi_nabi@yahoo.com

 

                                                بخش یازدهم  

                                                   سفر دیگر

  به حیث قوماندان عمومی جبهه شرق :


August 15th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی